Admin مشوره ء خیلی ها ضروری به اعضای حزب مردم افغانستان در کابل
برای آنکه رفقای کابل به توانند مشکلات ناشی از جا نشینی در حزب مردم را در کابل حل نمایند، باید که در قدم اول توجهء شانرا به یکی از پرابلم های، که از زمان اساسگذاری نهضت کابل با آن مواجه بوده و آن عبارت از (وابستگی پولی رفقای کابل به شورای اروپایی نهضت فراگیر و بعدآ واحد با آن روبرو بوده اند)
در ایام اساس گذاری نهضت به این مطلب توجهء چندان صورت نه گرفت ، زیرا رفقای که تصمیم اساسگذاری نهضت را داشتند چنین اهداف در سر نداشتند!
نه تنها شخص خودم، بلکه یکعده زیادی از رفقا از این مطلب آگاهی کامل داشتند، که پلان چنین بود:
همین که کار ثبت حزب در افغانستان بسر برسد، (یکتعداد از رفقای ورزیده از اروپا غرض سازماندهی بهتر و سریع کار های حزبی و سیاسی به افغانستان خواهند رفت).
این مطلب را رفیق زنده یاد محمود بریالی چندین بار نه تنها با من، بلکه با بسیاری از رفقای دیگر نیز در میان گذاشته بود و چنانچه که در همان روز ها یک سفر به هندوستان نیز نمود و زمانیکه از هندوستان برگشت برایم این موضوع را باری دیگر تذکر داد، که اکنون دیگر تصمیم قاطع دارد که به افغانستان برود و اولین کسیکه تصمیم رفتن به افغانستان را نیز داشت شخص خودش بود، که می خواست کار های حزبی و سیاسی را در افغانستان مجدآ از سر گیرد!
این مطلب را رفیق بزگر خودش به بسیار خوبی بیاد داشته و دارد و همیشه در همه جا نیز از آن یاد نموده است که من صرف برای چند روزی این مسوولیت را نظر به درخواست و تقاضای رفقا بدوش گرفته ام.).
در این مورد چندین شاهد دیگر نیز موجود اند، که در صورت ضرورت من میتوانم نام های آنها را نیز گرفته و در اختیار رفقا قرار بدهم.
با تاسف فراوان که مرگ نا به هنگام به رفیق بریالی مجال آنرا نداد، که ایشان برای سازماندهی کار های حزبی و سیاسی دو باره به کابل برود، ولی با آنهمه حوادث ناگوارایشان از یک نگاه به حرف خود عمل نمود، اگر خودش به کابل رفته نتوانست ولی جسد بی روح خود را برای رفقایش به کابل تسلیم کرد.
بعداز مرگ بریالی کار ها در شورای اروپایی سمت و سوی دیگر به خود گرفتند و از آن جمله فرستادن حق العضویت ها به کابل نیز، که در ابتدا منحیث یک وظیفه و مسولیت از جانب اعضا محاسبه می گردید، از جانب هدف داران به طرف دیگر و اهداف دیگر سوق داده شد!
بعد از مرگ رفیق بریالی زمانیکه رفیق نظر سرمند مسوولیت کنترول و نظارت شورای اروپایی را بدوش گرفتند، برای شان مطرح نمودم، که اگر به توانند مسایل مالی را از چنگال چند نفر موجود در شورای اروپایی رهایی بدند، که تلاش های شانرا آغاز نموده اند، که بدین وسیله مرکز را زیر فشار اقتصادی قرار بدهند رئیس شورای اروپایی در آنزمان رفیق توده یی گردیده بود.
بعدآ همه رفقا شاهد اند، که رفیق سرمند با تمام سوابق نیک کاری ایشان و با تمام جد و جهد و تلاش های صادقانهء شان موفق به انجام چنین کاری شده نتوانستند و از همان لحاظ مجبور به عقب نشینی و استعفا از شورای اروپایی گردیدند.
ایشان زنده و صحتمند می باشند و رفقا می تواند، قضایا را از ایشان به پرسند، که چنین بوده و یا نه!
بنآ به نظری من باعث تمامآ بد بختی ها نیز همین انتقال حق العضویت گردیده است، و از همین سبب هم می خواهم که توجهء رفقا را در کابل به همین مطلب جلب نمایم، که:
اگر رفقای کابل در میان خود به حل آن به پردازند و راه حل برای آن پیدا نمایند و یا در زمینهء حل آن به موفقیتی دست یابند باید که در قدم اول مسلهء مربوط به چگونگی بدست آوری و انتقال حق العضویت ها از اروپا به کابل را حل نمایند.
(مسله حمایت مالی و پولی از طریق شورای اروپایی که تحت عنوان جمع آوری حق العضویت و اعانه ها به کابل انتقال داه می شوند به طور عام و تام حل و فصل گردند)
پرابلم دیگری که در این عرصه عرض اندام می نماید، این است، که رفقای اروپایی به خاطری آنکه دست و پای رفقای مرکز را به خوبی و برای همیش بسته باشند، برای مرکز هدایت داده اند، که این پول ها را باید مطابق به هدایت آنها و بدین ترتیب به مصرف برسانند:
این پول ها را اینها از اروپا به خاطر کرایه دفتر در گلزاد مارکیت، معاش ماهانه به رفیق بزگر و کرایه تیل برای موتر و دریور و معاش برای چند رفیق عرض کار حرفوی در بعضی از ولایات مدنظر گرفته اند و به همین نام ها این پول ها را ارسال میدارند و ضمننآ تیلفون های ضمنی نیز صورت می گیرند، که این پول ها به هدایت این و یا آن رفیق گرامی و بزرگوار به کدام اهداف و مدارک مصرف شوند!
با تاسف فراوان که گذارش از چگونگی (مصرف آن پول ها در مرکز) مجددآ هیچگاهء برای تادیه کننده گان آن پول ها برنگشته و هیچ عضو حزب در اروپا نمی داند، که پولهای ارسالی آنها از اروپا به کجا و برای چه غرضی و تحت کدام عناوین استفاده گردیده و به مصرف رسانیده شده است؟
روسای شورای اروپایی(شعبه مالی) شورای اروپایی نیز تا به حال با جمع آوری پول از اعضا هدایت و اوامر آنعده از بزرگواران (عقب پرده) را در کابل دیکته نموده اند، که مطابق به خواست آنها و رهبران دلخواه و مورد پذیرش آنها بوده اند؟
ولی در اروپا همه روسای شورای اروپایی اکت استقلالیت را نموده و خاک به چشم اعضای حزب مریض به (بزرگ پرستان) را زده اند.
از آن زمانها که تاکنون من بیاد دارم، هیچ فردی حرفی هم در کابل شنیده نشده و کسی در اروپا هم توانایی آنرا نداشته، که از کابل یک معلومات کوچک هم در مورد چگونگی مصارف آن پولها بدست بیآورند؟
در این سوال خلق می گردد:
اگر رفیق بزگر در کابل از این پولها بدست آورده نه تواند، رفقای کابل چگونه راه برای حل آن جستجو دارند؟
طوریکه از اوضاع معلوم می گردد رفقای اروپا نیز پس از اینهمه بی آبیها و رسواییها این کانال پول را بالای رفیق بزگر قطع خواهند کرد؟
آیا رفیق بزگر خواهد توانست در آینده ها نیز مقابل این تادیه کننده گان تشنه به قدرت و حاکمیت (عقب پرده ) مقاومت نماید؟
زیرا رفقای اروپایی به خوبی میدانند، که اگر معاش رفیق بزگر را قید نماید ، رفیق مذکور دیگر توانایی مقابله با این ها را نه خواهند داشت؟
برای رفع این معضله باید راه برون رفت را جستجو نمود!
دیگر کار ها آسان خواهند بود!
به امید استقلالیت عام و تام از سلطهء شورای نام نهاد اروپایی
تنزیل شورای اروپایی به سطح کمیته حزبی خارج کشور!
اتحاد و وحدت عمل مشترک برای به انجام رسانیدن وظایف در بالا!
10 جون 2012
نجیب الله عظیمی
لا يوجد حالياً أي تعليق