Admin 
هموطنان عزیز!
از مدتی به اینطرف من نیز مانند سایر افغانهای که در خارج از کشور زنده گی دارند، انکشاف اوضاع سیاسی کشور را با دقت کامل زیر نظر داشته و با جدیت تمام آنرا تعقیب نمودم.
چندی قبل به تاریخ ۵ حمل سال ۱۳۹۱ (۲۴ مارچ ۲۰۱۲) ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقیخواه افغانستان در شهر کابل اساس گذاشته شد. این رویداد منحیث یک آغازی جدید برای نزدیک ساختن نیروهای دموکراتیک، مترقی و طرفداران تامین عدالت اجتماعی در آینده های نه چندان دور در یک نهاد سیاسی، به فال نیک گرفته شد و مورد استقبال تعداد وسیع از عناصر دموکرات، ترقی خواه و عدالت پسند در کشور، قرار گرفت.
رهبران و اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان که بعدآ بنام " حزب وطن" تغیر نام کرد از همان آوان سقوط شان با پرابلم های مقابل گردیدند، که هیچ گاهی در بارهء آن نه اندیشیده بودند؟
رهبران آن حزب نه تنها در آن روزها، بلکه بعد از آن نیز در بارهء نه تنها آیندهء خودی شان بلکه گروهء از پیروان شان نیز توجهء لازم را می نمودند؟
این عمل آنها نیز مشابهت فراوان با سایر کار کرد های آنها در گذشته ها داشته و دارند، که آنها آنرا انجام میدادند، ولی هیچ فردی از آنها در مقابل آن مورد بازپرس قرار نه میگرفتند؟
مانند آنکه چه در دورن اپوزسیونی به بهانه های گوناگون در تدویر کنگرهء آن حزب سهل انگاری نمودند و چنانچه که بعد از تصرف قدرت در کشور سال های فراوان از تدویر کنگرهء آن حزب ابآ ورزیدند؟
در حالیکه اگر در دوران قبل از تصرف قدرت می توان دلیل آورد، که شرایط در کشور برای تدویر آن مساعد نه بود؟
در حالیکه در دوران قدرت این سوال منتفی می گردید و کنگره می توانست در آن شرایطی، که حاکمیت حزب برقرار بود به سهولت دایر و برگذار گردد، در حالیکه چنان نه شد؟
یا آنکه اکنون بعد از گذشت اضافه از دو دهه تاکنون هیچ فردی از آنها حاضر نه گردیده و نه خواهند گردید، که در مورد هزاران سوال اعضای سابق آن حزب و نیرو های پراگندهء آن به صحبت های رو در رو به پردازند؟
حدود 15 سال پیش از امروز طرح آغاز یک گفتمان سالم بشکل مصاحبات رو در روی مطبوعاتی برای رهبران دست اول همان حزب از جمله( داکتر صاحب اناهیتا راتب زاد) مطرح گردید، که به بهانهء که اکنون وقت آن نه رسیده و به آینده ها معکول گردانیده شد و به بیان دیگر با سکوت کامل جواب داده شده و به خموشی سپرده شد؟
بالاخره بعد از گذشت 15 سال کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا موفق می گردد، که مصاحبه ای را با داکتر صاحب راتب زاد انجام بدهند و بالای یک تعداد از نکات مبهم تاریخ حزب و دولت تماس های را حاصل نمایند، این مصاحبه را می توان به داروی تشبیه نمود، که بعد از تحمل درد و عذاب فراوان در اختیار بازماده گان قرار داده می شوند، که به آن اکتفا نموده و قناعت نمایند؟
حدود 10 سال پیش از امروز طرح در بارهء ایجاد یک مرکز پژوهشی وجمع آوری نظریات برای براه اندازی یک گفتمان سالم بین همه بقایای آن حزب برای همین رهبران حزب مطرح گردید ،که با بی اعتنایی کامل به آن طرح سازنده و عدم توجه به آن پیشنهاد دوراندیشانهء تنظیم کننده نظریات جمعی رفقا از آن گذشتند؟
همچنان از همان ایام آغاز فعالیت نهضت میهنی برای رهبران مطرح آن حزب که همین اکنون در اروپا زنده گی دارند، پیشنهاد ایجاد یک بورد مشورتی(شورای مشورتی) متشکل از همهء آنها در آن بورد در اروپا باشد، با آنها از جمله وکیل سابق وزیر خارجه ، نوراحمد نور و کاویانی در میان گذاشته شد و از آنها درخواست پذیرش آن طرح گردید، با تاسف فراوان که با آن طرح نیز توجه صورت نه گرفت و با عدم توجه و ابراز خموشی با آن طرح موافقت نشد ؟
در سال 2007 پیشنهادات تحریری را به شورای اروپایی آنزمان که هنوز بنام نهضت یاد می گردید فرستادم، که تاکنون از اجرآت و پیگیری آن اطلاعی ندارم، چنانچه که این پیشنهادات تحریری بودند و من امیدوارم، که کاپی آن در آرشیف نهضت قرار داشته باشد.
در همان زمان من منحیث یک ضرورت یک سلسله مسایل را مطرح نمودم، که حتی امروز نیز از ارزش آنها کاسته نشده، بلکه به گمانم که با گذشت زمان و عدم مد نظر گیری و پیگیری همان پیشنهادات سالم و اوج همان کمبودها بالاخره باعث پیدایش چنین یک شگاف در حزب مردم افغانستان گردید!
روی این منظور خواستم فشردهء آنرا مجددآ غرض نشر به سایت وزین پندار به فرستم و امید است، که این رهنمود کوچک باز هم به تواند روشنایی لازم را در عدم علاقه مندی رهبران اروپایی به پیگیری پیشنهادات سالم و سازندهء چندین سال پیش یک عضو آن حزب به اندازد.
رُفقا و دوستان عزيز!
در بارهء اصل تفكُر جمعي و دموكراسي داخل حزبي:
امید است، كه اصل تفكُر جمعي را در نهضت، دموكراسي داخل حزبي و تكيه بر نظريات سالم اعضاي آن حزب و ساير روشنفكران كشور تشكيل دهد.
غرض بر آورده شدن اين مامول لازم مي شماريم، نكات تكميلي چند راخدمت رُفقا و هموطنان عزيز رده بندي نموده و تقديم بداريم.
اميد واريم، كه با تحريري اين چند سطر، دين وجداني خود را منحيث انسان علاقه مند به سرنوشت سياسي افغانستان ادا نموده و از جانب ديگر سهم انساني خود را درتكميل اين پروسه سالم سياسي گرفته باشيم.
در بارهء استقلاليت حزبي:
نهضت را نه بايد از خارج كشور اداره و كنترول نمود، بلكه استقلاليت كاري را براي آنهاي سپُرد، كه در داخل كشور كار و فعاليت دارند، تا كه آنها به توانند فعاليت خود را مطابق به شرايط داخل كشور تنطيم نمايند.
براي بهبود كار حزبي ـ سياسي و تقسيم بهتر وظايف، نهضت بايد كه هيت ريئسهء خویش را طبق اساسنامهً آن انتخاب نماید، تا آنها هرچه زود تر به توانند به كاري شان آغاز نمايند.
در بارهء مشوره و كارديناسيون:
كارديناسيون با مركز را، البته كه بايد پيوسته مورد نظر داشت و در موارد مُختلف آنها را مشوره هاي لازم سياسي داد. نه آنكه به آنها هدايت داد، كه چه بايد نمايند؟
آنها را نباید هدایت داد و يا آنكه آنها را از خارج رهبری نمود، که چگونه كار و فعاليت سياسي شانرا تنظيم نمايند؟
غرض همكاري موثر به رُفقاي داخل كشور،آنعده از رُفقاي با تجربه يي سياسي را كه در خارج كشور زنده گي دارند، البته در قدم اول آنهاي را كه در اروپا زنده گي داشته و اكثرآ هم ديگر نفقه آور نيز براي فاميل هاي شان نمي باشند، بايد كه طبق يك پروگرام منظم غرض كُمك و همكاري به افغانستان فرستاد.
رُفقاي داخل كشور نه تنها در مركز، بلكه در ولايات نيز اشد ضرورت به كُمك و همكاري رُفقاي با تجربه يي بزُرگ سياسي خارج كشور در عرصه يي باز سازي و تحكيم حلقات حزبي دارند.
درين مسله نبايد استثنا به ميان آورد، زيرا سيل بين هميشه عقل چهل وزير را داشته، و طوريكه براي شما نيز هويدا مي باشد، كاري فراواني سياسي به از خود گذري بي پايان ضرورت اشد دارد.
در بارهء قرار دادن اجنداي جلسات در اختياري اعضا و علاقه مندان:
غرض بهبود اين پروسه و موضوعات مربوط به آينده يي حزبي و سياسي، بايد كه موضوع چند روز قبل در اختياري اعضا و علاقه مندان نُهضت قرار داده شود، كه ابراز نظر كُننده از قبل بداند، كه بالاي كدام موضوعات انديشيده و يا در مورد كدام مسايل نظريات خويش را جمع بندي نموده و در اختياري ديگران قرار بدهد.
در بارهء ضرورت تداوم نظر خواهي:
نظر خواهی پیرامون برنامه عمل بايد شكل دوامدار را به خود گيرد، تا نه تنها اعضاي نُهضت، بلكه ساير روشنفكران كشور نيز بلا استثنا به توانند در تكميل و غنا مندي آن، سهم انساني و روشنفكرانه يي خود را ادا نمایند.
در بارهء تعين معياد خدمت حرفه وي حزبي براي كادر ها:
هيات رهبري نُهضت را، نه تنها در داخل كشور، بلكه در خارج از آن نيز، نه بايد اضافه از دو دور براي يك مقام انتخاب نمود.
در بارهء انتخاب كادر ها:
در انتخاب كادر ها اصل شايسته گي حزبي ـ سياسي بايد جدآ مد نظر گرفته شود. تلاش صورت گيرد كه كادري مورد نظر داراي حد اقل دانش علمي، صداقت سياسي، تقواي حزبي، اسقلاليت كاري، قوه ابتكار، مبرا از ايگويزيم (خود محوري و خود پرستي) ماجراجويي و غيري قابل خريد باشند انتخاب گردند.
از نورم هاي گذشته " انتصاب" بايد جدآ صرف نظر ورزيد، زيرا برخورد سطحي در گذشته ها نتايج مطلوب را به دست ندادن. طوريكه تجربه نشان مي دهد، اصل انتخاب به مراتب بهتر از اصل انتصاب بوده و با در نظر داشت تجارُب گوناگون جهان بايد به طرف انتخابات پيش رفت.
در بارهء جلوگيري از محافظه كاري:
از احتياط و محافظه كاري اضافي، كه نُهضت را به يك سازمان يا گروه يي محافظه كار تبديل نمايد، بايد جدآ جلوگيري ورزيد.
كار و فعاليت و تبليغات سياسي را مطابق به اساسنامه و برنامه يي حزبي تنظيم نمود و اصل خدشه ناپذير دموكراسي داخل حزبي را به صورت عام و تام اجرا و عملي نمود.
در بارهء تعين يك سخن گو در داخل و خارج كشور براي نُهضت:
يك سخن گو را براي نُهضت در داخل و خارج كشور براي يك مدت دو سال تعين نمود، تا سخن گوي موصوف به تواند به موقع و زمان آن حرف ها و مرام هاي نُهضت را به سمع ساير گروه ها و جهانيان به رساند.
ـ سخن گو بايد داراي دانش وسيع، شناخت همه جانبه از جامعه افغاني، سياست منطقه و جهان، نُهضت هاي منطقوي و جُنبش هاي ملي و بين المللي در جهان باشد.
ـ سخن گو بايد كه داراي كركتر عالي انساني بوده و از اهليت و لياقت ادبي ـ ژورناليستي برخوردار باشد.
ـ سخن گو نه تنها از اتوريته يي لازم سياسي ميان نيرو هاي طرفدار عدالت اجتماعي در داخل كشور، بلكه در خارج از آن نيز برخوردار باشد.
ـ سخن گو بايد به نماينده گي از نُهضت صحبت نموده و سياست نُهضت را در داخل و خارج كشور انعكاس به دهد.
در بارهء تبليغ سياست نُهضت در داخل کشور:
غرض تشريح و توضيع،تحكيم و توسعه يي سياست نُهضت و رسانيدن به موقع موضيعگيري هاي سياسي نُهضت ضرورت عاجل به يك روز نامه يا هفته نامه يي سياسي در داخل افغانستان مي رود.
در بارهء اساس گذاری یک بورد تبلیغاتی در دخل کشور:
ـ ضرورت عاجل به ايجاد يك كميسيون يا بودر تبليغاتي ـ ژورناليستي نه تنها در داخل كشور، بلكه در خارج نيز مي رود، كميسيون مذكور بايد گزارشات منظم شان را به جلسات عمومي و هيت رهبري داخل كشور به دهند.
در بارهء چگونگي تدوير جلسات:
از سانسور و فلتر گذشتاندن جلسات مُختلف از قبيل (عمومي، شهري و گروپي) بايد جدآ جلوگيري نموده و صرف نظر ورزيد.
فضاي جلسات را بايد طوري گذاشت، كه هر فردي به تواند آزادانه ابراز نظر نمايد، در غيري آن، جلسات مانند گذشته ها شكل فرمايشي و از قبل تعين شده را به خود خواهند گرفت، و اين چيزيست كه به درد كس نمي خورد.
از زنده نمودن دوباره يي چنان جلسات، همين اكنون صرف نظر نموده و دوري جُست، زيرا كه زنده نمودن آن چنان جلسات، نه تنها هيچكس را كُمك نه خواهد كرد، بلكه هيچ دردي را نيز مداوا نه خواهد نمود.
در بارهء جلوگیری از فعالیت ها در عقب پرده:
نبايد نود فيصد از تصاميم را در عقب در هاي بسته و صرف ده فيصد آنرا درجلسات باز حزبي گرفت، از گوشكاني(به گوش گفتن) از بيرون كشيدن رفيق به بيرون و پوس، پوس كردن در گوش، از به تنهايي مطرح نمودن موضوع به رفيق و مجبور نمودن رفيق به اجراي كاري حزبي و صدا كردن بالاي رفيق به حساب رفاقت شخصي بايد جدآ صرف نظر ورزيد. اين مطالبات امتحان خود را داده اند!
در بارهء سپردن وظایف به اهل کار:
نبايد آزموده را باري ديگر آزمود! بايد آزادانه به رفيق وظيفه سپُرد و گزارش روشن تقاضا نمود. اين است شيوه درُست و دقيق كار حزبي ـ سياسي نبايد از آن عدول ورزيد.
در بارهء فعالیت وسیع در جهت تحکیم و گسترش نهضت در داخل و خارج کشور:
رُفقا بايد در نظر داشته باشند، كه وظيفه فعلي همه رُفقا تحكيم و گُسترش نُهضت فراگير ميباشد. طوريكه همه ميدانند، نُهضت داراي اساسنامه و برنامه يي عمل قبول شده مي باشد، ما مي توانيم كار و فعاليت خود را در چوكات آن عيار نمايم.
در بارهء کار و فعالیت بدور یک اجندا
انرژي خود را نبايد به جر و بحث هاي اضافي ضايع نموده، بهتر است خود را مصروف كار عملي براي نُهضت نمايم، زيرا نُهضت به كار عملي فراوان ضرورت جدي دارد.
در بارهء چگونگي انتقال گزارشات بعد از فلتر:
گزارشات جلسات در اروپا از قبيل(عمومي، شهري و غيره ) به بالا و سايت انترنيتي " مشعل" تاكنون رسانيده شده، آن صورت را نداشته، كه اعضاي آن جلسات شاهد آن بوده اند. اين ديگر بدان معني مي باشد، كه صورت جلسات بعد از فلتر به سايت ها انتقال داده مي شود. درين مورد البته صحبتي با رفيق مسول نيز صورت گرفت، كه رفيق موصوف نيز تذكُر داد، كه نمي داند چرا چنين شده است؟
در بارهء گزارش دهي به اعضا:
گزارش مفصل و كامل تحريري، ابتدا شش ماهه و بعدآ يك ساله يي نُهضت را از كار و فعاليت آن در اختيار همه اعضاي آن بايد قرار داد، تا همه از كار و فعاليت دقيق آن آگاهي لازم را حاصل نمايند. در اختيار قرار دادن گزارش كامل كاري، از ايجاد سوالات اضافي در نزدي رُفقا جلوگيري به عمل مي آورد.
در بارهء مسايل مالي:
غرض دستيابي به شفافيت كامل، بايد از ارائه گزارش مفصل و به موقع و زمان آن از صورت جمع آوري حق العضويت ها و انتقال آن به كابل و ارايه سندي رسيد آن به مركز، دريغ نه ورزيد، زيرا اين موضوع يكي از موضوعات سوال بر انگيزي مي باشد، كه بايد به حل و فصل به موقع آن اقدام لازم را به عمل آورد(گزارش مالي بايد جُز حتمي گزارش شش ماهه و يك ساله باشد)
گزارشات مفصل مالي نه تنها از اروپا به افغانستان، بلكه برعكس نيز، يعني گزارشات مصارفات افغانستان نيز بايد داده شود.
شفافيت را درين عرصه همين اكنون مراعت و آنرا بدون تآمُل دوام داد.
در مورد وحدت نُهضت با ساير گروه ها و سازمانهاي سياسي:
طوريكه براي اكثريت از شما حاضرين محترم هويدا مي باشد، كه بعد از فروپاشي حزب دموكراتيك خلق افغانستان بعدآ (وطن) نيرو هاي گوناگون، كه در آن تجمع نموده بودند، به راه هاي متفاوت روان گرديدند.
رُفقا و دوستان عزيز!
اين هم براي شما روشن مي باشد، كه تمركُز نيرو هاي گوناگون را تحت بيرق يك حزب واحد، در شرايط حاضر به عنوان نماينده يي مدافع منافع طبقه يي معين كشور، كاريست خیلی ها پیچیده، بنآ غرض تحكيم جبهه يي چپ ضرورت به تفاهم و همگرايي ميان نيرو هاي ملي و مترقي ميرود.
غرض تعميم اين معمول بايد منحيث يك نُهضت پيشتاز ابتكار عمل را بدست گرفت.
١ـ نُهضت بايد طرح تفاهم و همگرايي را تهيه و آنرا از طريق ارگان نشراتي خود در اختياري همه روشنفكران و نيرو هاي ملي و مترقي داخل و خارج كشور قرار بدهد.
٢ـ نُهضت فراگير بايد دعوت را در جهت دستيابي به اتحاد ها، ايتلاف ها را براي مدت هاي معيني معين تاريخي به عمل آورده و اولتر از همه در آن راه قدم هاي ثابت خود را بردارد، يعني آنكه( نه دعوت به وحدت هاي سازماني، بلكه همكاري هاي مشترك در مقاطع معيني تاريخي در جهت دفاع از منافع زحمتكشان كشور)
ما با گذشت هر روز وقت و زمان برگشت ناپذير را از دست مي دهيم و زحمتكشان كشور با گذشت هر روز در زيري فشار دولت مثلثي مجاهد ـ طالباني و جمع از محافظه كاران ارتجايي آقاي كرزي خورد و خمير گرديده و نيروي وجود ندارد، كه به دفاع از آنها آواز رساي خود را بلند نمايد.
اين سكوت ننگين را بايد شكست.
اتخاذ تدابير غرض تفاهم و همگرايي ميان نيرو هاي پراگنده يي سياسي:
گرچه در برنامه هاي كاري اكثرآ از جريان هاي جديدآ به ميان آمده، چنين كلمات وضاحت كامل خود را دارند كه
براي تقويت و تحكيم تفاهم و همگرايي در ميان شاخه هاي تاكنون موجود حزب در داخل و خارج كشور بايد فعاليت شود.) ولي با تاسف فراوان، كه هيچ يك از نيرو هاي پراگنده يي امروزي در اين راه تلاش واقعي شانرا به خرچ نداده و نمي دهند.همچنان يك تعدادي فراواني از اعضاي سابق همان حزب، پيوسته داد و واويلاي دوامداري يكجا شدن دوباره يي تمام شاخه هاي آنها را سر داده و يا پيوسته خرمن ها كاغذ هاي سفيد را در آن باره سياه نموده و چيز هاي را مي نويسند، بدون آنكه كدام نسخه يي لازم را غرض تفاهم و همگرايي به دست بدهند. مثلآ:
١ـ تفاهم و همگرايي براي كدام منظور و چه هدفي؟
٢ـ تفاهم و همگرايي براي كدام راه و چه آينده يي؟
براي آنكه براي آنهمه هلهله ها و تبليغات هنوز ميان تهي سياسي براي بسياري از گروه ها جنبه عملي، واقعي و تحقُقي را بخشيد، توجه يي تان را به نكات زيرين جلب مي نمايم.
در بارهء برنامه يي براي تفاهم و همگرايي:
غرض اثبات صداقت نُهضت در باره تحقُق مفكوره يي اتحاد ها، ايتلافات و جبهه ها براي مدت هاي معيني تاريخي بايد، كه كميسيون تفاهم و همگرايي را تحت برنامه يي واحد دفاع از(منافع ملي، تماميت ارضي و عدالت اجتماعي) به وجود آورده و تشكيل داد.
در بارهء پيشبُرد مذاكرات غرض تفاهم و همگرايي:
غرض تحقُق اين برنامه كميسيون را متشكل از چند نفر را در جنب هيت رهبري حزبي در داخل و خارج كشور به وجود آورده و موظف گرداند، كه فعاليت جدي و صادقانه شانرا ميان گروه ها و تجمع هاي گوناگون سياسي آغاز نمايند.
در باره يي وظايف كميسيون تفاهم و همگرايي:
كميسيون مذكور وظيفه خواهند داشت، كه گزارشات پيوسته يي كاري شانرا به هيت رهبري در داخل و خارج كشور بدهند، تا صداقت كاري و فعاليت پيوسته يي نُهضت را در آن عرصه، نه تنها براي اعضاي آن، بلكه براي ديگر گروه ها و تجمع هاي گوناگون سياسي درين باره به اثبات رسانيد.
گذارش دهی پیرامون چگونگی پیشرفت تفاهم و همگرایی به اعضای حزب:
شوراي مركزي و هيت اجراييه نُهضت فراگير موظف به اجرا، كنترول و گزارش دهي به اعضاي نُهضت غرض تداوم اين پروژه يي دوامدار سياسي مي باشد.
٣ـ عقد پروتوكول هاي تفاهم و همكاري از صلاحيت هاي شوراي مركزي و هيت اجراييه نُهضت فراگير در داخل كشور مي باشد.
رُفقا و دوستان عزيز!
بالاي نكات نظر، كه در بالا تذكُر داده شد، بايد كه جدآ انديشيد، ابتكار را همين اكنون بدست گرفت و تا ديگر از اين هم دير نه شده نخُستين قدم هاي واقعي را در آن زمينه برداشت.
به اميد موفقيتهاي بي پايان همه نيرو هاي ملي و مترقي در جهت خدمت صادقانه و وطن پرستانه براي ملت رنجديده يي افغانستان عجالتآ به سخنان خويش خاتمه مي دهم.
شهر ليونين مورخ ٢٠٠٧ر٢ر١٩
این بود نامه آنروزی من که با دلسوزی کامل آنرا تحریر و در اختیار هیات رهبری آنزمان نهضت قرار داد. به امید آنکه آنها نه تنها به آن عمل نمایند بلکه با دلسوزی کامل با آن برخورد نموده و در جهت تحقق و تطبیق آن سعی و تلاش ترقی خواهانهء شانرا نماید.
البته که چنین نکردند و امروز همه پرابلم ها ناشی از آنست، که حزب را از اروپا رهبری کردند و نهضت نتوانست با دست باز و آزادی کامل در داخل کشور به فعالیت داد خواهانهء خویش به پردازد و نتیجه اش همین است که امروز ما شاهد آن هستیم.
تاریخ هفتم جون سال 2012
نجیب الله عظیمی
لا يوجد حالياً أي تعليق