سایت حزب مردم افغانستان

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

( Afghanistan People's Party (APP


    شعر زنان افغانستان

    avatar
    Admin
    Admin


    تعداد پستها : 202
    تاريخ التسجيل : 2010-07-22

    شعر زنان افغانستان Empty شعر زنان افغانستان

    پست  Admin الخميس أغسطس 05, 2010 7:56 pm

    سرزمین کنونی افغانستان سرزمینی است که زبان فارسی با لهجه‏ی (دری) از بدو شهر نشینی انسان‏ها در آن رایج بوده‏است. سرزمینی که گهواره‏ی شعرای نامداری چون مولوی، ناصر خسرو، امیر علی شیرنوایی و... می‏باشد و امروز نیزچکامه‏های زیبای شان سرآمد روزگار است.
    در این سرزمین نصف جمعیت زنان هستند که هیچ گاه نتوانسته‏اند آزادی سخن داشته باشند و تمام قریحه‏های زیبای‏شان نشکفته، پرپر شده است.گوهر شعر و دیگر استعدادهای هنری زنان در جامعه‏های فارسی زبان، از رابعه بلخی ومهستی خجندی گرفته تا قرةالعین و فروغ فرحزاد همه و همه در تنگنای تعصبات، کم بینی و کوته فکری جامعه پژمرده‏و پایمال شده است.
    جایگاه شعر زن در حوزه‏ی زبان و فرهننگی که به خاطر شعرش آوازه‏ی جهان است به سبب شرایط گوناگون هنوزناشناخته مانده است. این که نخستین زن شعار این فرهنگ چه کسی بوده است؟ نمی‏دانیم ولی از آن چه مانده است‏می‏توانیم قدیمی‏ترین آن را بیابیم. داریدخت زن پادشاه تخارستان که بعد از حمله‏ی اعراب با شوهرش به ژاپن‏پناهنده شد، اولین زن شاعر شناخته شده در حوزه‏ی فرهنگ ما می‏باشد. داریدخت در سال (654.م) از کندز درتخارستان به ژاپن رفت. او در سوگ شوهرش چنین می‏سراید:
    آتش، سوزان نیز
    مانسردهم
    رباید و پوشاند و نهد در انبان‏
    آیا ایدون نگویند؟
    ابر، آبی دیدار
    کی بر رشته کوه، ابااختر آویزان است.
    از ستارگان گذرد، از ماه گذرد.
    در کتابهای تاریخ ادبیات، بعضی اولین شاعر زن پارسی گوی را زنی ایرانی به نام زبیده همسر هارون الرشید می‏دانند.ولی نخستین کسی که از او کارهای فراوان به جا مانده. رابعه بلخی است.
    در کشورهای فارسی زبان امروزی، تعداد کتاب هایی که به شعر زن پرداخته‏اند، اندک است. اولین کسی که به این کارپرداخت فخر بن امیر هروی می‏باشد. وی در زمان اکبر شاه در هند (نیمه قرن یازدهم) تذکره جواهر العجایب را تهیه‏کرد. کتاب دیگری که به شعر زن پرداخته است (نقل مجلس)اثر محمود میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار می‏باشد.(مشاهیر النسا) کتاب دیگری است که محمد ذهنی افندی آن را به زبان ترکی نوشت و ترجمه‏ی آن به نام (تذکره‏الخواتین )در سال (1306 ه.ق) با اضافاتی در هندوستان به چاپ رسید. در زمان ناصرالدین شاه، محمد حسن خان‏وزیر (اعتمادالسلطنه) (خیرات الحسان )را تهیه کرد که در سه مجلد در سال‏های (1307 1305 1304 ه.ق) در تهران‏به صورت چاپ سنگی منتشر شد. در افغانستان (ماگه رحمانی) کتاب (پرده نشینان سخنگوی)را در سال 1328 درکابل منتشر نمود. پس از او علی اکبر مشیر سلیمی کتاب (زنان سخنور) را در سه مجلد در سال 1331 در تهران منتشرکرد. (از رابعه تا پروین) در سال 1334 توسط محمدعلی کشاورز صدر در تهران منتشر شد. در افغانستان دو کتاب یکی‏در سال 1355 به نام (زنان سخن سرا در پویه‏ی ادب فارسی)توسط عطا و دیگری در سال (1367) به نام (زنان دری‏پرداز سده‏های 12 و 13هجری) نوشته پروین سینا در کابل به چاپ رسید. از آخرین کتاب‏ها در این زمینه، کتابی بإ؛ّّعنوان زنان شاعر ایران از مهری شاه حسینی در سال (1374) اوهام سرخ شقایق (گزینی از اشعار زنان زمان)از خانم‏پوران فرحزاد است که در سال (1376) در تهران منتشر شدند.
    کتاب دیگری به نانم (از رابعه تا پروین) توسط پروین شکیبا در سال (1377) در آمریکا به چاپ رسیده است که ظاهرابا استفاده از کتاب‏های (از رابعه تا پروین) کشاورز صدر و (پرده نشینان سخنگوی) ماگه رحمانی تهیه شده است. درتاجیکستان هم کتابه‏های ویژه شعر زن منتشر شده که از آن جمله است: برگ سبز با مقدمه گلرخسار، شامل شعر بیست‏شاعر زن در سال (1987) )نوسفر) با مقدمه‏ی رحیم هاشم در سال (1985) )سه قلم)و( گل‏های نوروز) در دو جلد درسال‏های (1997 و 1998).
    با توجه به آن چه آمد در کشورهای پارسی گوی کم‏تر به تاریخ ادبیات زنان پرداخته شده و یک مطالعه‏ی دانشگاهی وجدی در این مورد لازم است. نخستین کسی که این کار را در افغانستان انجام داد. ماگه رحمانی بود که کتابی به نام(پرده نشینان سخنگوی) را تألیف کرد. در این کتاب فهرستی از زنان شاعر در طول تاریخ آمده است. ماگه رحمانی درآن زمان آموزگار جوانی بود که خلاء چنین پژوهشی را حس کرده بود. وی این کتاب را به صورت یک سلسله مقاله نیزدر مجله‏ی (آریانا) در کابل به چاپ رساند. ماگه رحمانی در دیباچه‏ی کتاب خود می‏آورد:
    در همه دوره‏های تاریخ ادبیات فارسی می‏توان به نام زنان شاعر برخورد، ولی عده آن‏ها نسبت به تعداد شعرا کم‏تراست و اشعارشان اکثرا از بین رفته است. هم چنین شرح حال این شاعران کم‏تر در دست بوده بعضا حتی عصر و مولدآن‏ها هم معلوم نیست و در تذکره‏ها به صورت عمومی جز تذکار نام یا تخلص و نمونه شعر، چیزی راجع به آن‏هانگاشته نشده و ندرتا شرح مختصری در خصوص عهد و موطن با تعریف جمال و کمال شاعره موجود است. این امرزاده و نتیجه‏ی موقعیت زبون و پست زن‏ها در جامعه‏ی مشرق زمین می‏باشد. از این رو هر که بخواهد در خصوص‏زنانی که در ادبیات زبان فارسی سهمی دارند شرحی بنویسد و در اطراف آثار و اشعار ایشان بحث راند، دچارمشکلات زیادی می‏گردد. چه اولا کمی اطلاعات اجازه نمی‏دهد شرح مفصل حیات آن‏ها را به خوانندگامن عرضه‏دارد. ثانیا از روی سه رباعی و غزل، بلکه اکثرا از روی یکی دو بیت، درباره‏ی هنر شاعر چه قضاوتی می‏توان کرد؟ و دراطراف آن چه گفتگویی می‏توان نمود؟
    زنان مسلمان پرده نشین بودند و حتی نام و آثار ایشان اجازه‏ی خروج از پس پرده را نداشت. اگر به تخلص‏های شاعران‏نظری بیاندازیم. می‏بینیم که اکثر آنها در آن به پرده نشینی و مستوری خود اشاره نموده‏اند: حجابی، مخفی، مستوره‏محجوب، نهانی و... این تخلص‏ها خود دلیل گوشه نشینی و دوری صاحبان آن‏ها از حیات اجتماعی می‏باشد. زنان درتمام دوره تاریخ، زیر بار جور و ستم مردان قرار گرفته، از تمام حقوق حیاتی و اجتماعی بی نصیب بوده‏اند. فرهنگ‏حاکم تعلیم زنان را یک امر بی فایده و خطرناک می‏دانست و یگانه وظیفه‏ی زن را خدمت به شوهر و نگهداری اطفال‏تعیین می‏کرده است.
    اگر برای زنان امکان کمی هم برای تحصیل علم و کسب فرهنگ وجود داشت، بیشتر نصیب دختران و همسران‏پادشاهان اسلامی بود. از میان این زنان، شاعرانی مانند سلطانیه رضیه، پادشاه خاتون، نور جهان بگم، زیب النسا،دختران بابر شاه، زنان و دختران فتحعلی شاه قاجار و غیره ظهور نموده‏اند. بعد از آن زنان طبقه ی امرا و نجبا به‏دریافت تعلیم نائل شده، به شعر سرایی اقدام می‏نمودند که اکثر ایشان به دربار پادشاهان راه یافته و در حرم ایشان‏جای می‏گرفتند. از طبقات دیگر جامعه تنها علما و ملاها به تعلیم دختران و زنان خود توجه می‏نمودند. زیرا در توده،مردها قدرت اخذ تعلیم نداشتند، چه برسد به زنها. اگر به حیات آن زنانی که بر خواهران خود امتیاز تعلیم را داشته،خواستند از چوکات تنگ رسومات خارج و داخل حیات اجتماعی گردند و با مردان همسری کنند، نظری اندازیم‏می‏بینیم که همه آن‏ها در این راه ناکام شده‏اند.
    رابعه بلخی که دختر نجیب زاده‏ای بود، خلاف رسومات و عادات عصر خود، بر غلامی عاشق شد و اگر چه شایدمحبوب او در شرافت و دانستگی از بسیاری نجیب زادگان بهتر بوده باشد، اما رابعه از نقطه نظر طبقه‏ی خود مرتکب‏گناه عظیمی شده بود و در نتیجه قربانی غرور خانوادگی، عرف و رواج بی رحمانه‏ی زمان گردید.
    مهستی که صاحب روح بزرگ و شاعره‏ی هنرمندی بود، تمام عمر همچو بلبل خوش الحان در قفس زرین، در فضای‏تنگ و فاسد دربارهای شاه گنجه و سلطان سنجر سلجوقی گذرانید و چون حیات او مطابق قوانین آن زمان نبود و بازندگی زنان هم عصر او فرق تام داشت به فحاشی و بی باکی متهم گردید...
    چقدر خانم‏های با ذوق و صاحمب استعداد قربانی بی اعتنایی مردان شدند. مستوره کردستانی در هر غزل و شعرخود از بی مروتی، بی وفایی و ظلم شوهر می‏نالد. محجوب هراتی و عاجزی هر دو در اثر ظلم و بی رحمی شوهران‏در عنفوان شباب با دلهای دردمند و پرآرمان هم آغوش مرگ گردیدند. مهری، ضعیفی و چند تن دیگر از شاعرات‏مجبور به تحمل استبداد همسران پیری بودند که هرگز به آنها علاقه و محبت نداشته و شاید به امر والدین به ازدواح‏ایشان تن در داده بودند، آنان مجبور بودند از تمام خوشی‏های مشروع دنیا چشم بپوشند و اگر از این وضع به تنگ‏آمده، از آن سرپیچی می‏کردند، فورا به سزای خود می‏رسیدند.
    این چند تن از زنان نامور و مشهوری بودند که تاریخ اسم‏های ایشان را ثبت نموده و تا عصر ما رسانید، ولی تعدادبانوان گمنامی که قربانی بی رحمی و ستم مردان، محیط، رسومات و عرف گردیده ا ند، از حساب بیرون است. چقدردل‏های پر آرزو و امید بدون آن که از لذائذ حیات بهره‏ای ببرند در زیر خاک شدند، چه استعداد و قوه‏های روحی که‏شاید گوهر گران بهایی به گنجینه‏ی علم و ادب می‏افزودند، بی اثر، مفقود و معدوم شدند و بشر از وجود آن‏ها هرگزفایده‏ای ندید و حتی اطلاعی هم ندارد آن‏ها رفتند و تأسف ما سودی ندارد، خدا کند که آن استعدادهایی که از این به‏بعد به وجود خواهند آمد مانند آن‏ها از بین نروند و بتوانند به جامعه و ادبیات خدمتی رسانیده، از پاداش آن محفوظگردند...
    ماگه رحمانی در اثر خود از شاعران پارسی گوی، از رابعه بلخی و مهستی خجندی تا قرةالعین، سخن می‏گوید. بیش‏تراین شاعران درهند(36)نفر زندگی می‏کرده‏اند. در تهران (19 نفر)، شیراز(7 نفر)،کابل (5نفر)، قندهار(3 نفر)، آسیای‏میانه و خراسان (31 نفر)، کرمان (2 نفر) و در کردستان (2 نفر) به سر می‏برده‏اند. از عده‏ای شاعر نیز نام می‏برد که محل‏زندگی آن‏ها معلوم نبود. پژوهشگران را به اصل کتاب و مقالات نشر شده در مجله‏ی (آریانا) رجوع می‏دهیم.
    رابعه بلخی هم دوره رودکی و از پیشگامان شعر فارسی بوده که در زمان حکومت سامانیان در سده‏ی چهارم می‏زیسته‏است. بعد از او مهستی خجندی یا گنجه‏ای است که در اوایل قرن پنجم زندگی می‏کرده است. چکامه سرایان دیگربدین قرارند: در سده‏ی ششم سیده بیگم از جرجان مطربه کاشغری در سده‏ی هفتم سلطان رضیه و فاطمه سام دردهلی، کوکب (ستاره بانو، دختر سعدی؟)در شیراز و پادشاه خاتون (لاله خاتون) در کرمان، در سده هشتم جهان ملک‏در شیراز، هما درکردستان، عایشه مقریه و بنت البخاریه (بدون ذکر مکان) و دولت در سمرقند، در سده‏ی نهم زایری(بدون ذکر مکان)، مهری (مهرالنسا) بیدلی و بی بی، آفاق جلایر و ماه در هرات، نهانی در کرمان و زیبایی خانم (بدون‏ذکر مکان) عصمتی خوافی در خواف، نهالی در سمرقند و گلشن در دهلی به سر می‏برده‏اند.
    چکامه سرایان سده ده عبارتند از: آقا بیگم (شمال افغانستان)، نهانی شیرزای در شیراز، حجابی در استر آباد،آتونی درهرات، آرزویی در سمرقند، فعیفی (بدون ذکر مکان)، ماهی خانم در تبریز، جهان در تبریز، حیات در شیراز، پرتوی درتبریز، کامله بیگم، نهانی دهلوی، گلبدن بیگم، گلرخ، سلیمه بیگم در دهلی و نهانی اکبرآبادی در اکبر آباد.
    در سده یازده: بنت اصفهانی در اصفهان، فصیحه در اصفهان، هرات و دهلی، نور جهان بیگم، آرام، فنا، بزرگی، گلشن،جهان آرا بیگم، زیب النسابیگم، زینت و امانی در دهلی و جانان بیگم در قندهار می‏زیسته‏اند.
    در سده دوازده: لقا در یزد، خدیجه سلطان در اصفهان، چندا در حیدر آباد، گناه بیگم و عایشه افغان در کابل زندگی‏می‏کرده‏اند. در سده سیزدهم به غیر از رشحه در اصفهان بیشتر شاعران این دوره در زمان فتحعلی خان قاجار هستند که‏عبارتند از: حاجیه، مستوره، اغاباجی،زبیده خانم، فخری، عصمت، عفت، ماه تابان ، حاجیه، خاور، عقاب، قمرخانم، سلطان، حاجی گوهر خانم، مریم خانم( دختر فراهانی)، جهان خانم (دختر امیرکبیر) درتهران و طیبه در شیراز.سایر چکامه سرایان اسن زمان عبارتند از: مهر ارفع جهانبانی در تهران، عصمت بیگم، حیران خانم در تبریز، ماه کوکت‏خانم در کردستان، قرةالعین در تهران، محجوب هراتی در هرات، مستوره غوری در غور، بی بی سنگی در کابل،شاجهان بگم، مریم کنیزک و صنوبر عاجزه در هرات، گوهرک کابلی، آمنه فدوی و ببوجان در کابل، آغا کوچک، ام‏هانی و فاطمه سالطان خانم.
    افزون بر این (94) نفر فهرستی از (32) شاعر دیگر آمده است که یا نمونه‏ای از اشعارشان آمده و یا کمی از شرح حال‏شان که عبارتند از: آغادولت در سبزوار، بیگم دهلوی در دهلی، پری در نیشابور، تصویر هندی در دهلی، جمالی درتبریز، جهانی در دهلی، حجابی در استر آباد، حجابی در گلپایگان، حیاتی در هرات، دختر (عصمت سمرقندی؟)،دلشاد خاتون در بلخ، زلیخا در دهلی، عایشه سمرقندی در سمرقند، عاجزی در فیروز کوه، عصمت سمرقندی درسمرقند، گوهر خانم در آذربایجان، فاطمه خراسانی، در خراسان، لطیف در افغانستان، محوی در قم، مخدومه یزدی‏در یزد، نظیر در شیراز، نسایی در نساء، نهانی قاینی در قاین، همدمی در جرجان و یاسمن بو در دکن. شاعران دیگر به‏نام آفاقی، بلیغه، جلایی، حسنیه بیگم، ریحانه مجنونه، و صراحی بدون این که زمان و مکان زندگی شان آورده شده‏باشد، شرح زندگی و یا نمونه‏ای از اشعارشان آمده است. از شاعرانی نیز به نانم‏های لاله از هندوستان، بختیاری،عفاف، شاهدخت، و فاطمه قوال نیز نامی آمده است. بدون هیچ گونه شرح حال و نمونه اشعار...
    همان طور که آورده شد، ماگه رحمانی در این زمینه کار ارزشمندی کرده است. از مطالعه اثر وی بی توجهی به ادبیات‏زنان در کشورهای فارسی زبان بیش از پیش آشکارتر می‏شود.
    کتاب (شعر زن در افغانستان) تلاشی است در راستای کارهای ارزشمندی که پیشینیان در این زمینه کرده‏اند. این کتاب‏دو بخش را در بر می‏گیرد. بخش نخست شعر زنان پارسی گوی را تشکیل می‏دهد و در بخش دوم نمونه‏ای ازلندی‏های زنانه آمده است. گردآوری این مجموعه از پنج سال پیش آغاز شد. شعرهایی که در این مجموعه آمده به‏چندین گونه گردآوری شده‏اند. پاره‏ای از این شعرها را شاعران آن‏ها برای ما فرستاده‏اند. پاره‏ای دیگر از مجلات وکتاب‏ها برگرفته شده است. پاره‏ای را نیز ادیبان افغانستانی چون دکتر احمد جاوید، دکتر اسدالله حبیب و رهنوردزریاب و... فرستاده‏اند. راه‏های گوناگون تهیه ی شعرها سبب شده است که ما برای بعضی از شاعران نتوانیم عکس و یاشرح حال تهیه کنیم. از فرصت استفاده کرده از تمام کسانی که به ادبیات افغانستان علاقمندند خواهش می‏کنیم که‏کمبودها و ایرادهای کتاب را بر ما ببخشند و اگر می‏توانند ما را در کامل کردن این کتاب برای چاپ‏های بعد یاری کنند.از شاعرانی که کارشان به طور ناکامل آمده است نیز خواهش می‏کنیم که نمونه‏ی جدید کار خود را به اضافه‏ی عکس وشرح حال شان برای چاپ مجدد این کتاب بفرستند.
    با توجه به شرایطی که بر هیچ کس پوشیده نیست، دسترسی به شاعران زن افغانستان که در سراسر دنیا پراکنده‏اند، بی‏نهایت دشوار است. به عنوان نمونه، تمام شعرهایی که از پاکستان توسط استاد واصف باختری به پاریس فرستاده شددر راه گم شد و هیچ گاه به دست مان نرسید. با کوشش فراوانی که در عرض این چند سال شده است که شاعری از قلم‏نیفتد، مطمئنا شاعران ارجمندی هستند که نام و شعرشان در این مجموعه نیامده است. پیشاپیش ما از آنان پوزش‏می‏طلبیم. از آن جا که آوردن همه شعرهایی که به دست ما رسیده بود امکان‏پذیر نبود و ما ناگزیر از انتخاب شعرهابودیم. به خواهش انتشارات خاوران این وظیفه‏ی دشوار را شاعر ایرانی آقای محمد جلال چیمه بر عهده گرفتند و درانجام آن صمیمانه کوشیدند که بسیار سپاسگذاریم.
    ما در این مجموعه بیش از هشتاد شاعر زن را معرفی می‏کنیم شاعران به ترتیب حروف الفبا آمده‏اند. ما در این کتاب‏نمی‏خواستیم شاعران برگزیده افغانستانی را بشناسانیم. هدف ما گردآوری مجموعه‏ای بوده که بتواند گسترش فرهنگ‏و سرودن شعر را در میان زنان افغانستان نشان دهد. به این جهت سبک‏های گوناگون شعری کنار هم آمده‏اند که گاهی ازنظر ارزش برابر نیستند.
    از دوستانی که برای تهیه این مجموعه کمک کرده‏اند، علاوه بر تمام شاعرانی که از دورترین نقاط دنیا نمونه‏ای ازکارشان را فرستاده‏اند، از خانم ماگه رحمانی، دکتر احمد جاوید، دکتر اسدالله حبیب، رهام اشه، رهنورد زریاب، دکترآصف فکرت، دکتر واصف باختری، ضیاگل سلطانی، لیلی عنایت سراج، آویده هاشمی، دکتر پروان جمشیدی، زلیخاو علی داد رحمانی، عالیه و محمد کاظم، دکتر اکبر، سابرینا نوری، ولی محمد نوری، لیلا صراحت روشنی ثریاواحدی، هما ولی و دکتر حمیرا نکهت سپاسگذاری می‏کنیم.
    در بخش دوم این مجموعه لندی‏ها آورده شده است. لندی‏ها تک بیتی‏های پشتو هستند که به طور شفاهی در طی‏سده‏ها توسط پشتو زبان‏ها سروده شده‏اند. معلوم نیست که لندی‏ها در چه زمانی و توسط چه کسانی سروده شده‏اند.ولی هر کسی لندنی را سروده باشد، کوشش کرده است که در آن تصویری از یک آرزو، یک لبخند، آه و یا اشکی را نشان‏دهد. تعداد لندی‏ها را تا صد هزار برآورد کرده‏اند. هنوز کتابی وجود ندارد که تمام لندی‏ها در آن جمع شده باشند.
    آن چه ما در این مجموعه آورده‏ایم از کتابی است که (لندی‏ها) نام دارد. این کتاب در سال (1991) توسط آکادمی علوم‏جمهوری‏های تاجیکستان و افغانستان در شهر دوشنبه زیر نظر بهرام شیر محدوف با همکاری دادجان عابدف به‏چاپ رسیده است. (گزینش لندی‏ها و گزارش آن به زبان دری) توسط محمد رحیم الهام صورت گرفته است. ما از این‏کتابک ه به صورت دست خط پخش شده است، لندی هایی را که گویندگان آن شاید زنان بوده‏اند انتخاب کرده‏ایم و ازآقای نجیب منالی خواهش کرده‏ایم که آن‏ها را بررسی و به طور نهایی انتخاب نمایند. آقای نجیب منالی این منت را برما گذاشته‏اند و متن پشتوی آن را نیز آماده کرده‏اند و ما در اینجا از زحمات ایشان سپاسگذاری می‏کنیم. از آنجا که‏بعضی از شاعران زن در افغانستان فقط به زبان پشتو شعر می‏سریاند، علاقمندان شعر پشتو را به کتاب (دوژمو بهیر) ازخانم آرین یون رجوع می‏دهیم. که در سال (1998) توسط کتابخانه دانش در پیشاور پاکستان به چاپ رسیده است، دراین کتاب نام 71 شاعر و نویسنده آمده است که از آن میان فقط 60 نفر شاعر هستند. با توجه به آن چه در کتاب (کاروان‏نسیم‏ها) آمده، و آن چه ما در این کتاب می‏آوریم می‏توانیم به این نتیجه برسیم که تقریبا ده درصد زنان ادیب‏توانسته‏اند آثارشان را به چاپ برسانند.
    سه سال پیش کتاب شعر زنان افغانستان به مناسبت برنامه ویژه (چهره پنهان زن افغان )که با همکاری انجمن رودکی ویونسکو در ساختمان یونسکو در پاریش برگزار شد، توسط انتشارات خاوران منتشر گردید. همزمان نمونه هایی ازشعرها به زبانهای فرانسوی و انگلیسی در دو جلد جداگانه نیز در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
    کتاب شعر زنان افغانستان در اروپا، امریکا و کانادا به آن اندازه مورد توجه قرار گرفت که نمونه هایی از شعرها دربرنامه‏های رادیویی، مجلات، برنامه‏های هنری و انجمن، برنامهم‏های ادبی و فرهنگی مورد استفاده واقع شده است.در فرانسه بعضی از شعرها به صورت نمایشنامه تدوین شد. نخست در تئاترهای پاریس و سپس در فستیوال شهراونیلیون فرانسه به نمایش درآمد.
    در طی این سه سال چکامه سرایان که در اکثر نقاط دنیا پراکنده بودند، از وجود چنین کتابی آگاه شدند و ما باکوشش‏های فراوانی توانستیم با آنها تماس گرفته نمونه شعرهایشان را بدست آورده و زمینه را برای چاپ دوم این‏کتاب فراهم نمائیم.
    در این کتاب هدف این نیست که به وضعیت زن افغان و شعرش در زبان فارسی دری بپردازیم، و یا کار آن‏ها را بسنجیم،بلکه خواسته‏ایم از وراء شعر امروز، آن‏ها دشواری هایی را که او با آن گریبانگیر است بیان کنیم و وضعیت زنان‏افغانستان را، فریاد و انتظار آنها را از آئینه شعر چکامه سرایانش دریابیم.
    شاید موفقیت این کتاب در اروپا به خاطر وضعیت فلاکت بار زنان در زمان طالبان بوده باشد. ولی آنچه برای من اهمیت داشته است، کشف جهان دیگری از ذوق و سلیقه است که آن را تقدیم به گنجینه زبان و ادب پارسی در جهان‏می‏کنم و از این جهت از فرزانه ارجمند آقای علی دهباشی صمیمانه سپاسگذارم
    .
    شعر زنان افغانستان 2899-j

      اكنون السبت أبريل 27, 2024 3:45 am ميباشد