سرزمین کنونی افغانستان سرزمینی است که زبان فارسی با لهجهی (دری) از بدو شهر نشینی انسانها در آن رایج بودهاست. سرزمینی که گهوارهی شعرای نامداری چون مولوی، ناصر خسرو، امیر علی شیرنوایی و... میباشد و امروز نیزچکامههای زیبای شان سرآمد روزگار است. در این سرزمین نصف جمعیت زنان هستند که هیچ گاه نتوانستهاند آزادی سخن داشته باشند و تمام قریحههای زیبایشان نشکفته، پرپر شده است.گوهر شعر و دیگر استعدادهای هنری زنان در جامعههای فارسی زبان، از رابعه بلخی ومهستی خجندی گرفته تا قرةالعین و فروغ فرحزاد همه و همه در تنگنای تعصبات، کم بینی و کوته فکری جامعه پژمردهو پایمال شده است. جایگاه شعر زن در حوزهی زبان و فرهننگی که به خاطر شعرش آوازهی جهان است به سبب شرایط گوناگون هنوزناشناخته مانده است. این که نخستین زن شعار این فرهنگ چه کسی بوده است؟ نمیدانیم ولی از آن چه مانده استمیتوانیم قدیمیترین آن را بیابیم. داریدخت زن پادشاه تخارستان که بعد از حملهی اعراب با شوهرش به ژاپنپناهنده شد، اولین زن شاعر شناخته شده در حوزهی فرهنگ ما میباشد. داریدخت در سال (654.م) از کندز درتخارستان به ژاپن رفت. او در سوگ شوهرش چنین میسراید: آتش، سوزان نیز مانسردهم رباید و پوشاند و نهد در انبان آیا ایدون نگویند؟ ابر، آبی دیدار کی بر رشته کوه، ابااختر آویزان است. از ستارگان گذرد، از ماه گذرد. در کتابهای تاریخ ادبیات، بعضی اولین شاعر زن پارسی گوی را زنی ایرانی به نام زبیده همسر هارون الرشید میدانند.ولی نخستین کسی که از او کارهای فراوان به جا مانده. رابعه بلخی است. در کشورهای فارسی زبان امروزی، تعداد کتاب هایی که به شعر زن پرداختهاند، اندک است. اولین کسی که به این کارپرداخت فخر بن امیر هروی میباشد. وی در زمان اکبر شاه در هند (نیمه قرن یازدهم) تذکره جواهر العجایب را تهیهکرد. کتاب دیگری که به شعر زن پرداخته است (نقل مجلس)اثر محمود میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار میباشد.(مشاهیر النسا) کتاب دیگری است که محمد ذهنی افندی آن را به زبان ترکی نوشت و ترجمهی آن به نام (تذکرهالخواتین )در سال (1306 ه.ق) با اضافاتی در هندوستان به چاپ رسید. در زمان ناصرالدین شاه، محمد حسن خانوزیر (اعتمادالسلطنه) (خیرات الحسان )را تهیه کرد که در سه مجلد در سالهای (1307 1305 1304 ه.ق) در تهرانبه صورت چاپ سنگی منتشر شد. در افغانستان (ماگه رحمانی) کتاب (پرده نشینان سخنگوی)را در سال 1328 درکابل منتشر نمود. پس از او علی اکبر مشیر سلیمی کتاب (زنان سخنور) را در سه مجلد در سال 1331 در تهران منتشرکرد. (از رابعه تا پروین) در سال 1334 توسط محمدعلی کشاورز صدر در تهران منتشر شد. در افغانستان دو کتاب یکیدر سال 1355 به نام (زنان سخن سرا در پویهی ادب فارسی)توسط عطا و دیگری در سال (1367) به نام (زنان دریپرداز سدههای 12 و 13هجری) نوشته پروین سینا در کابل به چاپ رسید. از آخرین کتابها در این زمینه، کتابی بإ؛ّّعنوان زنان شاعر ایران از مهری شاه حسینی در سال (1374) اوهام سرخ شقایق (گزینی از اشعار زنان زمان)از خانمپوران فرحزاد است که در سال (1376) در تهران منتشر شدند. کتاب دیگری به نانم (از رابعه تا پروین) توسط پروین شکیبا در سال (1377) در آمریکا به چاپ رسیده است که ظاهرابا استفاده از کتابهای (از رابعه تا پروین) کشاورز صدر و (پرده نشینان سخنگوی) ماگه رحمانی تهیه شده است. درتاجیکستان هم کتابههای ویژه شعر زن منتشر شده که از آن جمله است: برگ سبز با مقدمه گلرخسار، شامل شعر بیستشاعر زن در سال (1987) )نوسفر) با مقدمهی رحیم هاشم در سال (1985) )سه قلم)و( گلهای نوروز) در دو جلد درسالهای (1997 و 1998). با توجه به آن چه آمد در کشورهای پارسی گوی کمتر به تاریخ ادبیات زنان پرداخته شده و یک مطالعهی دانشگاهی وجدی در این مورد لازم است. نخستین کسی که این کار را در افغانستان انجام داد. ماگه رحمانی بود که کتابی به نام(پرده نشینان سخنگوی) را تألیف کرد. در این کتاب فهرستی از زنان شاعر در طول تاریخ آمده است. ماگه رحمانی درآن زمان آموزگار جوانی بود که خلاء چنین پژوهشی را حس کرده بود. وی این کتاب را به صورت یک سلسله مقاله نیزدر مجلهی (آریانا) در کابل به چاپ رساند. ماگه رحمانی در دیباچهی کتاب خود میآورد: در همه دورههای تاریخ ادبیات فارسی میتوان به نام زنان شاعر برخورد، ولی عده آنها نسبت به تعداد شعرا کمتراست و اشعارشان اکثرا از بین رفته است. هم چنین شرح حال این شاعران کمتر در دست بوده بعضا حتی عصر و مولدآنها هم معلوم نیست و در تذکرهها به صورت عمومی جز تذکار نام یا تخلص و نمونه شعر، چیزی راجع به آنهانگاشته نشده و ندرتا شرح مختصری در خصوص عهد و موطن با تعریف جمال و کمال شاعره موجود است. این امرزاده و نتیجهی موقعیت زبون و پست زنها در جامعهی مشرق زمین میباشد. از این رو هر که بخواهد در خصوصزنانی که در ادبیات زبان فارسی سهمی دارند شرحی بنویسد و در اطراف آثار و اشعار ایشان بحث راند، دچارمشکلات زیادی میگردد. چه اولا کمی اطلاعات اجازه نمیدهد شرح مفصل حیات آنها را به خوانندگامن عرضهدارد. ثانیا از روی سه رباعی و غزل، بلکه اکثرا از روی یکی دو بیت، دربارهی هنر شاعر چه قضاوتی میتوان کرد؟ و دراطراف آن چه گفتگویی میتوان نمود؟ زنان مسلمان پرده نشین بودند و حتی نام و آثار ایشان اجازهی خروج از پس پرده را نداشت. اگر به تخلصهای شاعراننظری بیاندازیم. میبینیم که اکثر آنها در آن به پرده نشینی و مستوری خود اشاره نمودهاند: حجابی، مخفی، مستورهمحجوب، نهانی و... این تخلصها خود دلیل گوشه نشینی و دوری صاحبان آنها از حیات اجتماعی میباشد. زنان درتمام دوره تاریخ، زیر بار جور و ستم مردان قرار گرفته، از تمام حقوق حیاتی و اجتماعی بی نصیب بودهاند. فرهنگحاکم تعلیم زنان را یک امر بی فایده و خطرناک میدانست و یگانه وظیفهی زن را خدمت به شوهر و نگهداری اطفالتعیین میکرده است. اگر برای زنان امکان کمی هم برای تحصیل علم و کسب فرهنگ وجود داشت، بیشتر نصیب دختران و همسرانپادشاهان اسلامی بود. از میان این زنان، شاعرانی مانند سلطانیه رضیه، پادشاه خاتون، نور جهان بگم، زیب النسا،دختران بابر شاه، زنان و دختران فتحعلی شاه قاجار و غیره ظهور نمودهاند. بعد از آن زنان طبقه ی امرا و نجبا بهدریافت تعلیم نائل شده، به شعر سرایی اقدام مینمودند که اکثر ایشان به دربار پادشاهان راه یافته و در حرم ایشانجای میگرفتند. از طبقات دیگر جامعه تنها علما و ملاها به تعلیم دختران و زنان خود توجه مینمودند. زیرا در توده،مردها قدرت اخذ تعلیم نداشتند، چه برسد به زنها. اگر به حیات آن زنانی که بر خواهران خود امتیاز تعلیم را داشته،خواستند از چوکات تنگ رسومات خارج و داخل حیات اجتماعی گردند و با مردان همسری کنند، نظری اندازیممیبینیم که همه آنها در این راه ناکام شدهاند. رابعه بلخی که دختر نجیب زادهای بود، خلاف رسومات و عادات عصر خود، بر غلامی عاشق شد و اگر چه شایدمحبوب او در شرافت و دانستگی از بسیاری نجیب زادگان بهتر بوده باشد، اما رابعه از نقطه نظر طبقهی خود مرتکبگناه عظیمی شده بود و در نتیجه قربانی غرور خانوادگی، عرف و رواج بی رحمانهی زمان گردید. مهستی که صاحب روح بزرگ و شاعرهی هنرمندی بود، تمام عمر همچو بلبل خوش الحان در قفس زرین، در فضایتنگ و فاسد دربارهای شاه گنجه و سلطان سنجر سلجوقی گذرانید و چون حیات او مطابق قوانین آن زمان نبود و بازندگی زنان هم عصر او فرق تام داشت به فحاشی و بی باکی متهم گردید... چقدر خانمهای با ذوق و صاحمب استعداد قربانی بی اعتنایی مردان شدند. مستوره کردستانی در هر غزل و شعرخود از بی مروتی، بی وفایی و ظلم شوهر مینالد. محجوب هراتی و عاجزی هر دو در اثر ظلم و بی رحمی شوهراندر عنفوان شباب با دلهای دردمند و پرآرمان هم آغوش مرگ گردیدند. مهری، ضعیفی و چند تن دیگر از شاعراتمجبور به تحمل استبداد همسران پیری بودند که هرگز به آنها علاقه و محبت نداشته و شاید به امر والدین به ازدواحایشان تن در داده بودند، آنان مجبور بودند از تمام خوشیهای مشروع دنیا چشم بپوشند و اگر از این وضع به تنگآمده، از آن سرپیچی میکردند، فورا به سزای خود میرسیدند. این چند تن از زنان نامور و مشهوری بودند که تاریخ اسمهای ایشان را ثبت نموده و تا عصر ما رسانید، ولی تعدادبانوان گمنامی که قربانی بی رحمی و ستم مردان، محیط، رسومات و عرف گردیده ا ند، از حساب بیرون است. چقدردلهای پر آرزو و امید بدون آن که از لذائذ حیات بهرهای ببرند در زیر خاک شدند، چه استعداد و قوههای روحی کهشاید گوهر گران بهایی به گنجینهی علم و ادب میافزودند، بی اثر، مفقود و معدوم شدند و بشر از وجود آنها هرگزفایدهای ندید و حتی اطلاعی هم ندارد آنها رفتند و تأسف ما سودی ندارد، خدا کند که آن استعدادهایی که از این بهبعد به وجود خواهند آمد مانند آنها از بین نروند و بتوانند به جامعه و ادبیات خدمتی رسانیده، از پاداش آن محفوظگردند... ماگه رحمانی در اثر خود از شاعران پارسی گوی، از رابعه بلخی و مهستی خجندی تا قرةالعین، سخن میگوید. بیشتراین شاعران درهند(36)نفر زندگی میکردهاند. در تهران (19 نفر)، شیراز(7 نفر)،کابل (5نفر)، قندهار(3 نفر)، آسیایمیانه و خراسان (31 نفر)، کرمان (2 نفر) و در کردستان (2 نفر) به سر میبردهاند. از عدهای شاعر نیز نام میبرد که محلزندگی آنها معلوم نبود. پژوهشگران را به اصل کتاب و مقالات نشر شده در مجلهی (آریانا) رجوع میدهیم. رابعه بلخی هم دوره رودکی و از پیشگامان شعر فارسی بوده که در زمان حکومت سامانیان در سدهی چهارم میزیستهاست. بعد از او مهستی خجندی یا گنجهای است که در اوایل قرن پنجم زندگی میکرده است. چکامه سرایان دیگربدین قرارند: در سدهی ششم سیده بیگم از جرجان مطربه کاشغری در سدهی هفتم سلطان رضیه و فاطمه سام دردهلی، کوکب (ستاره بانو، دختر سعدی؟)در شیراز و پادشاه خاتون (لاله خاتون) در کرمان، در سده هشتم جهان ملکدر شیراز، هما درکردستان، عایشه مقریه و بنت البخاریه (بدون ذکر مکان) و دولت در سمرقند، در سدهی نهم زایری(بدون ذکر مکان)، مهری (مهرالنسا) بیدلی و بی بی، آفاق جلایر و ماه در هرات، نهانی در کرمان و زیبایی خانم (بدونذکر مکان) عصمتی خوافی در خواف، نهالی در سمرقند و گلشن در دهلی به سر میبردهاند. چکامه سرایان سده ده عبارتند از: آقا بیگم (شمال افغانستان)، نهانی شیرزای در شیراز، حجابی در استر آباد،آتونی درهرات، آرزویی در سمرقند، فعیفی (بدون ذکر مکان)، ماهی خانم در تبریز، جهان در تبریز، حیات در شیراز، پرتوی درتبریز، کامله بیگم، نهانی دهلوی، گلبدن بیگم، گلرخ، سلیمه بیگم در دهلی و نهانی اکبرآبادی در اکبر آباد. در سده یازده: بنت اصفهانی در اصفهان، فصیحه در اصفهان، هرات و دهلی، نور جهان بیگم، آرام، فنا، بزرگی، گلشن،جهان آرا بیگم، زیب النسابیگم، زینت و امانی در دهلی و جانان بیگم در قندهار میزیستهاند. در سده دوازده: لقا در یزد، خدیجه سلطان در اصفهان، چندا در حیدر آباد، گناه بیگم و عایشه افغان در کابل زندگیمیکردهاند. در سده سیزدهم به غیر از رشحه در اصفهان بیشتر شاعران این دوره در زمان فتحعلی خان قاجار هستند کهعبارتند از: حاجیه، مستوره، اغاباجی،زبیده خانم، فخری، عصمت، عفت، ماه تابان ، حاجیه، خاور، عقاب، قمرخانم، سلطان، حاجی گوهر خانم، مریم خانم( دختر فراهانی)، جهان خانم (دختر امیرکبیر) درتهران و طیبه در شیراز.سایر چکامه سرایان اسن زمان عبارتند از: مهر ارفع جهانبانی در تهران، عصمت بیگم، حیران خانم در تبریز، ماه کوکتخانم در کردستان، قرةالعین در تهران، محجوب هراتی در هرات، مستوره غوری در غور، بی بی سنگی در کابل،شاجهان بگم، مریم کنیزک و صنوبر عاجزه در هرات، گوهرک کابلی، آمنه فدوی و ببوجان در کابل، آغا کوچک، امهانی و فاطمه سالطان خانم. افزون بر این (94) نفر فهرستی از (32) شاعر دیگر آمده است که یا نمونهای از اشعارشان آمده و یا کمی از شرح حالشان که عبارتند از: آغادولت در سبزوار، بیگم دهلوی در دهلی، پری در نیشابور، تصویر هندی در دهلی، جمالی درتبریز، جهانی در دهلی، حجابی در استر آباد، حجابی در گلپایگان، حیاتی در هرات، دختر (عصمت سمرقندی؟)،دلشاد خاتون در بلخ، زلیخا در دهلی، عایشه سمرقندی در سمرقند، عاجزی در فیروز کوه، عصمت سمرقندی درسمرقند، گوهر خانم در آذربایجان، فاطمه خراسانی، در خراسان، لطیف در افغانستان، محوی در قم، مخدومه یزدیدر یزد، نظیر در شیراز، نسایی در نساء، نهانی قاینی در قاین، همدمی در جرجان و یاسمن بو در دکن. شاعران دیگر بهنام آفاقی، بلیغه، جلایی، حسنیه بیگم، ریحانه مجنونه، و صراحی بدون این که زمان و مکان زندگی شان آورده شدهباشد، شرح زندگی و یا نمونهای از اشعارشان آمده است. از شاعرانی نیز به نانمهای لاله از هندوستان، بختیاری،عفاف، شاهدخت، و فاطمه قوال نیز نامی آمده است. بدون هیچ گونه شرح حال و نمونه اشعار... همان طور که آورده شد، ماگه رحمانی در این زمینه کار ارزشمندی کرده است. از مطالعه اثر وی بی توجهی به ادبیاتزنان در کشورهای فارسی زبان بیش از پیش آشکارتر میشود. کتاب (شعر زن در افغانستان) تلاشی است در راستای کارهای ارزشمندی که پیشینیان در این زمینه کردهاند. این کتابدو بخش را در بر میگیرد. بخش نخست شعر زنان پارسی گوی را تشکیل میدهد و در بخش دوم نمونهای ازلندیهای زنانه آمده است. گردآوری این مجموعه از پنج سال پیش آغاز شد. شعرهایی که در این مجموعه آمده بهچندین گونه گردآوری شدهاند. پارهای از این شعرها را شاعران آنها برای ما فرستادهاند. پارهای دیگر از مجلات وکتابها برگرفته شده است. پارهای را نیز ادیبان افغانستانی چون دکتر احمد جاوید، دکتر اسدالله حبیب و رهنوردزریاب و... فرستادهاند. راههای گوناگون تهیه ی شعرها سبب شده است که ما برای بعضی از شاعران نتوانیم عکس و یاشرح حال تهیه کنیم. از فرصت استفاده کرده از تمام کسانی که به ادبیات افغانستان علاقمندند خواهش میکنیم کهکمبودها و ایرادهای کتاب را بر ما ببخشند و اگر میتوانند ما را در کامل کردن این کتاب برای چاپهای بعد یاری کنند.از شاعرانی که کارشان به طور ناکامل آمده است نیز خواهش میکنیم که نمونهی جدید کار خود را به اضافهی عکس وشرح حال شان برای چاپ مجدد این کتاب بفرستند. با توجه به شرایطی که بر هیچ کس پوشیده نیست، دسترسی به شاعران زن افغانستان که در سراسر دنیا پراکندهاند، بینهایت دشوار است. به عنوان نمونه، تمام شعرهایی که از پاکستان توسط استاد واصف باختری به پاریس فرستاده شددر راه گم شد و هیچ گاه به دست مان نرسید. با کوشش فراوانی که در عرض این چند سال شده است که شاعری از قلمنیفتد، مطمئنا شاعران ارجمندی هستند که نام و شعرشان در این مجموعه نیامده است. پیشاپیش ما از آنان پوزشمیطلبیم. از آن جا که آوردن همه شعرهایی که به دست ما رسیده بود امکانپذیر نبود و ما ناگزیر از انتخاب شعرهابودیم. به خواهش انتشارات خاوران این وظیفهی دشوار را شاعر ایرانی آقای محمد جلال چیمه بر عهده گرفتند و درانجام آن صمیمانه کوشیدند که بسیار سپاسگذاریم. ما در این مجموعه بیش از هشتاد شاعر زن را معرفی میکنیم شاعران به ترتیب حروف الفبا آمدهاند. ما در این کتابنمیخواستیم شاعران برگزیده افغانستانی را بشناسانیم. هدف ما گردآوری مجموعهای بوده که بتواند گسترش فرهنگو سرودن شعر را در میان زنان افغانستان نشان دهد. به این جهت سبکهای گوناگون شعری کنار هم آمدهاند که گاهی ازنظر ارزش برابر نیستند. از دوستانی که برای تهیه این مجموعه کمک کردهاند، علاوه بر تمام شاعرانی که از دورترین نقاط دنیا نمونهای ازکارشان را فرستادهاند، از خانم ماگه رحمانی، دکتر احمد جاوید، دکتر اسدالله حبیب، رهام اشه، رهنورد زریاب، دکترآصف فکرت، دکتر واصف باختری، ضیاگل سلطانی، لیلی عنایت سراج، آویده هاشمی، دکتر پروان جمشیدی، زلیخاو علی داد رحمانی، عالیه و محمد کاظم، دکتر اکبر، سابرینا نوری، ولی محمد نوری، لیلا صراحت روشنی ثریاواحدی، هما ولی و دکتر حمیرا نکهت سپاسگذاری میکنیم. در بخش دوم این مجموعه لندیها آورده شده است. لندیها تک بیتیهای پشتو هستند که به طور شفاهی در طیسدهها توسط پشتو زبانها سروده شدهاند. معلوم نیست که لندیها در چه زمانی و توسط چه کسانی سروده شدهاند.ولی هر کسی لندنی را سروده باشد، کوشش کرده است که در آن تصویری از یک آرزو، یک لبخند، آه و یا اشکی را نشاندهد. تعداد لندیها را تا صد هزار برآورد کردهاند. هنوز کتابی وجود ندارد که تمام لندیها در آن جمع شده باشند. آن چه ما در این مجموعه آوردهایم از کتابی است که (لندیها) نام دارد. این کتاب در سال (1991) توسط آکادمی علومجمهوریهای تاجیکستان و افغانستان در شهر دوشنبه زیر نظر بهرام شیر محدوف با همکاری دادجان عابدف بهچاپ رسیده است. (گزینش لندیها و گزارش آن به زبان دری) توسط محمد رحیم الهام صورت گرفته است. ما از اینکتابک ه به صورت دست خط پخش شده است، لندی هایی را که گویندگان آن شاید زنان بودهاند انتخاب کردهایم و ازآقای نجیب منالی خواهش کردهایم که آنها را بررسی و به طور نهایی انتخاب نمایند. آقای نجیب منالی این منت را برما گذاشتهاند و متن پشتوی آن را نیز آماده کردهاند و ما در اینجا از زحمات ایشان سپاسگذاری میکنیم. از آنجا کهبعضی از شاعران زن در افغانستان فقط به زبان پشتو شعر میسریاند، علاقمندان شعر پشتو را به کتاب (دوژمو بهیر) ازخانم آرین یون رجوع میدهیم. که در سال (1998) توسط کتابخانه دانش در پیشاور پاکستان به چاپ رسیده است، دراین کتاب نام 71 شاعر و نویسنده آمده است که از آن میان فقط 60 نفر شاعر هستند. با توجه به آن چه در کتاب (کارواننسیمها) آمده، و آن چه ما در این کتاب میآوریم میتوانیم به این نتیجه برسیم که تقریبا ده درصد زنان ادیبتوانستهاند آثارشان را به چاپ برسانند. سه سال پیش کتاب شعر زنان افغانستان به مناسبت برنامه ویژه (چهره پنهان زن افغان )که با همکاری انجمن رودکی ویونسکو در ساختمان یونسکو در پاریش برگزار شد، توسط انتشارات خاوران منتشر گردید. همزمان نمونه هایی ازشعرها به زبانهای فرانسوی و انگلیسی در دو جلد جداگانه نیز در اختیار علاقمندان قرار گرفت. کتاب شعر زنان افغانستان در اروپا، امریکا و کانادا به آن اندازه مورد توجه قرار گرفت که نمونه هایی از شعرها دربرنامههای رادیویی، مجلات، برنامههای هنری و انجمن، برنامهمهای ادبی و فرهنگی مورد استفاده واقع شده است.در فرانسه بعضی از شعرها به صورت نمایشنامه تدوین شد. نخست در تئاترهای پاریس و سپس در فستیوال شهراونیلیون فرانسه به نمایش درآمد. در طی این سه سال چکامه سرایان که در اکثر نقاط دنیا پراکنده بودند، از وجود چنین کتابی آگاه شدند و ما باکوششهای فراوانی توانستیم با آنها تماس گرفته نمونه شعرهایشان را بدست آورده و زمینه را برای چاپ دوم اینکتاب فراهم نمائیم. در این کتاب هدف این نیست که به وضعیت زن افغان و شعرش در زبان فارسی دری بپردازیم، و یا کار آنها را بسنجیم،بلکه خواستهایم از وراء شعر امروز، آنها دشواری هایی را که او با آن گریبانگیر است بیان کنیم و وضعیت زنانافغانستان را، فریاد و انتظار آنها را از آئینه شعر چکامه سرایانش دریابیم. شاید موفقیت این کتاب در اروپا به خاطر وضعیت فلاکت بار زنان در زمان طالبان بوده باشد. ولی آنچه برای من اهمیت داشته است، کشف جهان دیگری از ذوق و سلیقه است که آن را تقدیم به گنجینه زبان و ادب پارسی در جهانمیکنم و از این جهت از فرزانه ارجمند آقای علی دهباشی صمیمانه سپاسگذارم. |
شعر زنان افغانستان
Admin- Admin
- تعداد پستها : 202
تاريخ التسجيل : 2010-07-22
- مساهمة رقم 1