سایت حزب مردم افغانستان

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

( Afghanistan People's Party (APP


    تحلیل استراتفور: ویکی‌لیکس و جنگ در افغانستان

    avatar
    Admin
    Admin

    تعداد پستها : 202
    تاريخ التسجيل : 2010-07-22
    20100801

    تحلیل استراتفور: ویکی‌لیکس و جنگ در افغانستان Empty تحلیل استراتفور: ویکی‌لیکس و جنگ در افغانستان

    پست  Admin



    استراتفور/جرج فریدمن/

    تلخیص به همت دکتر افشار سلیمانی


    به دنبال فاش شدن تعداد بسیار زیادی از گزارش‌ها و اسناد طبقه‌بندی شده‌ مربوط به عملیات ارتش آمریکا در افغانستان متن زیر ترجمه‌ی آزاد (و تلخیص) از تحلیل استراتفور از واقعه است. اما طبیعتا حجم و گوناگونی اسناد افشا شده توسط وب‌گاه ویکی‌لیکس (WikiLeaks) بسیار قابل توجه است، از گزارش‌های تاکتیکی واحدهای نظامی کوچک گرفته تا تحلیل‌های راهبردی و کلید‌ی‌تر سیاسی-نظامی مربوط به روابط بین ایالات متحده‌ی آمریکا و پاکستان را شامل می شود.
    در نگاه اول تصور این‌که این طیف وسیع از اطلاعات امنیتی در یک بانک اطلاعاتی معین نگهداری شده باشد دشوار است. از سوی دیگر، تصور این‌که یک فرد به تنهایی به تعداد زیادی بانک اطلاعاتی پراکنده دسترسی داشته و توانسته باشد بدون دیده شدن مطالب مربوطه را گردآوری، انتخاب و منتشر کند نیز دشوار به نظر می‌رسد.
    شایان ذکر است که اطلاعاتی که تا این لحظه توسط این مدارک فاش شده، چندان حساس و با اهمیت نیستند و در دسته‌ی «محرمانه» (secret) یا کمتر قرار دارند. به هر حال نکته‌ی مهم این است که مطالب منتشر شده تقریبا با آن‌چه درباره‌ی جنگ در افغانستان تصور می‌شود انطباق دارد.ادامه…
    اطلاعات افشا شده، احتمالا از منابع اطلاعاتی مختلفی گردآوری شده. چنان‌چه این افشاگری غیرعمدی بوده باشد (unauthorized leak) نشانه‌ی اشکال جدی در سیستم امنیتی است که قطعا این ضعف بزرگ امنیتی تا این لحظه باید شناسایی شده و دستگیری عامل این نشت خبری نیز اعلام شده باشد. از طرف دیگر تصور این‌که همه‌ی چنین اطلاعات متنوع و گوناگونی در یک نقطه و در دسترس یک یا چند نفر نگهداری شده باشد که بتوانند بدون دیده شدن آن‌ها را به خارج منتقل کنند نیز عجیب است.
    افشای اسناد ویکی‌لیکس موجب ایجاد موجی از حیرت و شگفتی شده است، اما این حیرت و شگفتی بیشتر تصنعی است تا حقیقی. این اسناد اگر چه جزییات بسیاری را فاش می‌کنند، اما چندان با آن‌چه بیشتر مردم به آن باور داشتند متفاوت نیستند. جالب آن‌که این مطالب حتی با آن‌چه مقامات نظامی آمریکایی می‌گویند نیز مغایرت چندانی ندارد. هیچ‌کس نمی‌گوید اوضاع جنگ خوب است، اگر چه بعضی معتقدند که شاید با گذر زمان بهتر شود.
    همین‌طور تصویر طالبان به عنوان یک نیروی جنگنده‌ی توانا نیز موضوعی دانسته و فراگیر است. اگر آن‌ها نیروهای توانایی نبودند که آمریکا در شکست دادن‌شان این‌چنین دچار مشکل نمی‌شد. این طور به نظر می‌رسد که اسناد ویکی‌لیکس حاوی دو ادعای استراتژیک مهم هستند: اول این‌که جنگجویان طالبان پیچیده‌تر از آن‌‌چه عموم مردم می‌پندارند هستند. مثلا این ادعا که طالبان بر ضد هواپیماهای آمریکایی از سیستم پدافندی قابل حمل توسط نفر (man-portable air defense systems) استفاده کرده است و ثانیا این سوال که طالبان این سلاح‌ها را از کجا تهیه می‌کند چرا که بدون شک خود تولید کننده‌ی آن‌ها نیست.
    بحث مهم موضوع خطوط تامین (supply lines) و مناطق امن (sanctuaries) طالبان است. در اسناد ویکی‌لیکز مدارکی وجود دارد که پاکستانی‌ها را متهم به تامین منابع و در اختیار قرار دادن منطقه‌های امن به طالبان می‌کند و نشان می‌دهد که آن‌ها همزمان مانع از ورود نیروهای آمریکایی به پاکستان (جهت پاکسازی این منطقه‌های امن طالبان) می‌شوند و توانایی یا تمایلی هم برای اجرا عملیاتی بر ضد طالبان ندارند.
    اگر چه شاید تکان دهنده به نظر برسد، اما این اتهام که اسلام‌آباد از نیروهای معاند با نیروهایی آمریکایی حمایت می‌کند موضوع جدیدی نیست. بعد از شکست شوروی در ۱۹۸۹ در افغانستان سیاست آمریکا در منطقه واگذاری عملیات افغانستان به پاکستان بود. استراتژی آمریکا این بود که از جهادگران اسلام‌گرا علیه شوروی‌ها استفاده کند اما برای تامین و ارتباط با آن‌ها از نفوذ یکی از زیر مجموعه‌های دستگاه امنیتی و اطلاعاتی پاکستان به نام (ISI)استفاده کند. هنگامی که شوروی‌ها و آمریکایی‌ها افغانستان را ترک کردند، دستگاه اطلاعاتی پاکستان تلاش کرد دولتی متشکل از متحدان خود را در افغانستان سرکار بیاورد، تا این‌که در ۱۹۹۶ طالبان قدرت را در کابل به دست گرفت. روابط بین ISI و طالبان (که به شکل‌های مختلف وارث مجاهدان ضدشوروی هستند) عموما شناخته شده است. اسناد ویکی‌لیکس مدعی هستند که رابطه‌ی دستگاه اطلاعاتی پاکستان و طالبان دست نخورده باقی مانده است. صرف‌نظر از نکته که پاکستانی‌ها این رابطه را انکار می‌کنند، مقامات نظامی و سیاسی آمریکایی بارها به صورت رسمی یا غیررسمی چنین اتهامی را مطرح کرده‌اند. در نتیجه افشای این موضوع توسط اسناد ویکی‌لیکس اگر چه جالب است، فقط می‌تواند کسانی را حیرت‌زده کند که دوست دارند حیرت‌ کنند.
    ایالات متحده طالبان را از قدرت ساقط کرد، اما هرگز آن را شکست نداد و تلاش جدی‌ای هم برای شکست دادن آن انجام نداد، چرا که شکست دادن طالبان نیازمند منابع عظیمی است که در اختیار آمریکا نیست. افغانستان موضوع درجه‌ی اولی برای آمریکا نیست، و القاعده نیز در کشورهای دیگر به ویژه پاکستان حضور قوی دارد و در نتیجه اشغال افغانستان به منظور مقابله با القاعده بی‌معنی است.
    اما افغانستان برای پاکستان ناحیه‌ای حاوی منافع استراتژیکی بنیادی است. پشتون‌ها مهم‌ترین قوم منطقه هستند که در سراسر مرز افغانستان-پاکستان گسترده‌اند. همچنین چنان‌چه نیروهای متخاصم در افغانستان حضور داشته باشند (مانند آن‌چه در زمان شوروی بود) پاکستان از دو سمت افغانستان در غرب و هند در شرق به مخاطره خواهد افتاد. بنابراین از لحاظ استراتژیکی برای پاکستان بسیار مهم است که افغانستان تحت کنترل و نفوذ این کشور باشد یا این‌که دست کم یک کشور بی‌خطر باقی بماند.

    غیرمنطقی خواهد بود اگر از پاکستانی‌ها انتظار داشته باشیم همکاری خود را با نیروهایی که فکر می‌کنند بعد از خروج آمریکا بخش بزرگی از دولت آینده‌ی افغانستان را تشکیل می‌دهند قطع کنند. پاکستانی‌ها می‌دانند که حضور آمریکا در افغانستان موقتی است. آن‌ها می‌دانند که افغانستان برای آمریکا وسیله‌ای برای نزدیک شدن به یک هدف است و نه خود آن هدف. پاکستانی‌ها می‌دانند طالبان در افغانستان شکست نخواهد خورد و با توجه به این‌که آن‌ها در افغانستان آشوب نمی‌خواهند، بسیار منطقی است که از طالبان حمایت کرده و با آن همکاری نزدیک داشته باشند. البته واضح است که با توجه به این‌که ایالات متحده نیرومند است و تنها اهرم مهمی است که پاکستان علیه هند دارد، پاکستانی‌ها هرگز نمی‌توانند حمایت خود از طالبان را به سیاست رسمی خود تبدیل کنند. ایالات متحده‌ی آمریکا شرایطی را به وجود آورده که تنها سیاست عقلانی پاکستان در پیش‌ گرفتن یک روی‌کرد دو-رویه است: مخالفت ظاهری با طالبان و حمایت پنهانی از آن.
    این موضوع فقط برای کسانی عجیب به نظر می‌رسند که بخواهند چشمان خود را بر واقعیت‌های پاکستان ببندند و آمریکایی‌ها هرگز این‌کار را نمی‌کنند. همان‌طور که اسناد ویکی‌لیکس هم نشان می‌دهد، مدارک فراوانی وجود دارد که نشان‌گر روابط پنهانی دستگاه اطلاعاتی پاکستان (ISI) با طالبان است. آمریکایی‌ها می‌دانند که نمی‌توانند این روابط را قطع کنند. آن‌ها از یک‌سو به خدماتی که پاکستان می‌تواند در اختیارشان قرار دهد راضی ماندند و از سوی دیگر آن‌ها را تحت فشار قرار دادند تا حمایت خود را از طالبان بکاهد تا جایی که کم‌کم این دلهره در آمریکا پیدا شد که ممکن است این فشارها منجر به ناپایدار شدن پاکستان شود. از آن‌جایی که برای آمریکا پایدار بودن پاکستان مهم‌تر از پیروزی در افغانستان است (پیروزی‌ای که به هر حال هرگز رخ نخواهد داد) – آمریکا فشارها را بر پاکستان کمتر و حمایت‌هایش را بیشتر کرد. اگر پاکستان از هم می‌پاشید، هند به تنها قدرت منطقه‌ای تبدیل می‌شد که مطلوب آمریکا نیست.
    اسناد ویکی‌لیکس جنگی را به تصویر می‌کشد که در آن نیروهای بسیار اندک آمریکایی در مقابل نیروهای توانا و مصمم طالبان که هیچ جایی هم قرار نیست بروند قرار دارند. طالبان می‌دانند که رمز پیروزی آن‌ها، شکست نخوردن است و آن‌ها می‌دانند که شکست نخواهند خورد. آمریکایی‌ها دیر یا زود خواهند رفت و تنها کاری که طالبان باید انجام دهند صبر کردن و آماده شدن است.
    پاکستانی‌ها هم می‌دانند که آمریکایی‌ها می‌روند و طالبان یا ائتلافی شامل طالبان کنترل افغانستان را در دست خواهند گرفت. بنابراین آن‌ها قطعا روابط خوب خود را با طالبان حفظ خواهند کرد. همچنین آن‌ها این همکاری و حمایت از طالبان را تکذیب خواهند کرد چرا که آن‌ها نمی‌خواهند روابط‌شان با آمریکا، چه قبل از خروج آن از افغانستان چه بعد از آن، خدشه‌دار شود. آن‌ها نیازمند حامی‌ای هستند که منافع‌شان را در مقابل هند تضمین کند. از آن‌جا که ایالات متحده نه هندی یکه‌تاز در منطقه می‌خواهد و نه می‌خواهد که چین در نقش حامی اصلی پاکستان ظاهر شود (جای‌گزین آمریکا شود)، ریسک این‌که آمریکا بتواند چندان فشاری بر پاکستان وارد کند اندک است. با آگاهی به این موضوع، پاکستانی‌ها با آمریکا کنار می‌آیند: از یک سو به آمریکا کمک می‌کنند و از سوی دیگر به طالبان. قدرت، منافع و واقعیت شکل دهنده‌ی روابط بین کشورهاست و بسیار پیش می‌آید که گروه‌های مختلف داخل یک کشور برنامه‌های متضادی را دنبال کنند.
    آن‌چه تاکنون از اسناد ویکی‌لیکس دیده‌ایم، جزییات بیشتری از همان قدرت، مناقع و واقعیت‌هایی را نشان می‌دهد که ما از قبل می‌دانستیم. آن‌ها واقعیت جدیدی را افشا نمی‌کنند. درباره‌ی این «افشاگری‌های تکان دهنده» بسیار گفته خواهد شد اما همان‌طور که گفتیم، این نکات فقط کسانی را شوکه خواهد کرد که دوست دارند شوکه شوند. جنگ در افغانستان درباره‌ی نیروهای ناکافی آمریکا و متحدانش در مقابل دشمنی تواناست که در خانه‌ی خود می‌جنگد و پاکستان موقعیت خود را با توجه به نتیجه‌ی محتوم جنگ (پیروزی طالبان) تعیین می‌کند. اسناد ویکی‌لیکس جزییات این داستان کلی را نشان می‌دهد.
    و ما می‌مانیم و این معما که این مجموعه‌ی اسناد و مدارک توسط چه کسی گردآوری شده‌ است، و این‌که چه کسی به آن‌ها دسترسی داشته و زمان و امکانات کافی هم داشته که آشکارا کلیه‌ی روش‌های مرسوم حفاظتی را دور بزند و آن‌ها را به دنیای بیرون منتقل کند. تصویری که ما داریم یک فرد گمنام یا یک گروه کوچک است که تلاش دارند «واقعیت تکان ‌دهنده» را به گوش مردم برسانند. نکته اما این است که این واقعیت تکان دهنده نیست. صرف‌نظر از جزییات همه‌ی این واقعیت‌ها از پیش آشکار بود. چه کسی می‌خواهد جزییات واقعیتی را که همه می‌دانند بیان کند و به همه‌ی این اطلاعات هم دسترسی دارد و می‌تواند بدون لو رفتن آن‌ها را افشا کند؟ هر کس که هست، مهم‌ترین پرونده‌ برای خروج محتوم از افغانستان را ساخته و پرداخته است
    .
    مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

    لا يوجد حالياً أي تعليق


      اكنون السبت أبريل 27, 2024 11:06 pm ميباشد